چندین وقته که هرچی پله و نردبون و پل میچینم بین اتفاقا و رابطهها رو کشف میکنم و براشون دلیل و توضیح دارم، بازم احساسات غلبه میکنه. بازم حس میکنم آدم تنهاییام. اینا همهش بخاطر آدماییایه که ارتباط زیادی باهاشون دارم. یه مشت افسرده و بیاراده؛ تاثیر مستقیمش شدم من. از همهشون خرفتتر شدم. خیلی هم حرفی ندارم. یعنی اصولن حرفی باقی نمیمونه. وقتی به خود این داستان و پروسه نگاه کنی، میبینی که چقدر آدما تاثیر دارن. منتهیالیه، سمت چپ، در قرمز
بازی، بازی، همیشه بازی
وقتی از آزادی حرف میزنیم، بهتره حرف نزنیم
میکنم ,شدم ,تاثیر ,حرفی ,بازم ,هم ,حرفی ندارم ,هم حرفی ,خیلی هم ,شدم خیلی ,ندارم یعنی
درباره این سایت